جدول جو
جدول جو

معنی علی یوسف - جستجوی لغت در جدول جو

علی یوسف
(عَ سُ)
ابن احمد بن احمد بن محمد بن یوسف بلصفوری ازهری مالکی. وی ادیب و نویسنده وشاعر و روزنامه نگار بود. و در سال 1280 هجری قمری در شهر بلصفوره، از شهرهای استان جرجا، در مصر متولد شدو سپس به قاهره رفت و تحصیلات خود را در جامع ازهر ادامه داد. وی مجلۀ هفتگی ’الاّداب’ و سپس روزنامۀ ’المؤید’ را منتشر کرد. و او را در سیاست مصر و جهان اسلام مقامی بود. و مشیخۀ سجادۀ وفائیه را نیز به عهده داشت. و در 25 ذی قعده سال 1331 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- ایام الخدیوی عباس الثانی فی دارالسعاده. 2- بیان فی خطهالمؤید تجاه الدوله العلیه العثمانیه. 3- التعلیم فی مصر و حظ المسلمین و الاقباط منه. 4- مقالات قصر الدوباره. 5- نسیم السحر و یا نسمهالسحر، که دیوان شعر کوچکی است. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل یوسف
تصویر گل یوسف
تاج خروس، گیاهی یک ساله با برگ های درشت و گل های سرخ رنگ که بلندیش تا نیم متر می رسد و یک نوع از آن برگ هایش سرخ رنگ است و گل های ارغوانی دارد
بستان افروز، بوستان افروز، چمن افروز، زلف عروس، زلف عروسان
فرهنگ فارسی عمید
(اَ سُ)
یکی از علمای دورۀ سلطان بایزیدخان ثانی است. اصل وی از توقاد است و در مدارس بروسه و ادرنه و بعض مدرسه های در سعادت تدریس میکرده است و او را بر شرح الوقایۀ صدرالشریعه حاشیه ایست و نیز کتابی بنام هدایهالمهتدین دارد. وی نزدیک خانه خود مسجدی بنا کرد و کتب بسیار خود را وقف طلاب علوم دینیه کرد. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
مقری و تجویددان قرن سیزدهم هجری بود و در نظم سخن نیز دست داشت. او را منظومه ای است در مخارج حروف. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرست الخدیویه ج 7 ص 482)
لغت نامه دهخدا
(عَیِ)
ابن عبدالله بن سنان طوسی تیمی. مکنی به ابوالحسن. از بزرگان علمای کوفه. رجوع به طوسی (ابوالحسن علی...) و معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 229 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن رضا بن محمد بن حمزۀ حسینی موسوی طوسی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن دفترخوان. ادیب و شاعر بود و در چهارم صفر سال 589 هجری قمری در حماه متولد شد و سپس به اربل در بغداد سفر کرد و در چهارم ربیعالاّخر سال 655 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- الطلایع. 2- کتاب شاهنار، که سوءالات و جوابهایی است به نظم بین دو حکم الهی و طبیعی. 3- مبارز الاقران فی تخمیس المعلقات، در مدح اهل بیت. 4- المجلی. 5- ناصرالحق. (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 165 والنجوم الزاهرۀ ابن تغری بردی ج 7 ص 57 و اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 26)
ابن اسحاق طوسی. وی پدر خواجه نظام الملک و از عمال دیوان سلجوقیان بود و به سخاوت و کرم و مروت شهرت داشت. اما صاحب جامعالتواریخ جلالی گوید که پدر خواجه نظام الملک ’محمد’ نام داشت. (از حبیب السیرچ خیام ج 2 ص 494) (دستورالوزراء خوندمیر ص 150)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد (فتحا) سوسی سملالی. مکنی به ابوالحسن. متوفی درسال 1328 هجری قمری او راست: طوالع الحسن و اتباع السنن بظهور رایه سیدنا و امیرنا مولانا الحسن. (از معجم المؤلفین از دلیل مؤرخ المغرب ابن سوده ص 182)
مکنی به ابوالحسن. مورخ بود و در سال 1364 هجری قمری درگذشت. او راست: أخبار الحاج حسن الاضرانی. (از معجم المؤلفین از دلیل مورخ المغرب ابن سوده ص 210)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن زید بن محمد بن حسین بن سلیمان بن ایوب انصاری اوسی خزیمی بیهقی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی بیهقی و ظهیرالدین (ابوالحسن علی بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ سَ)
علی میانی. علی وسط. در مقابل علی اکبر و علی اصغر. این ترکیب در تداول فارسی به سکون یاء تلفظ می شود. و بصورت یک کلمه برای نام کسان بکار می رود
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ سُ / سِ)
گل بستان افروز را گویند که گل تاج خروس باشد. (برهان) (آنندراج). رجوع به گل بستان افروز شود، گل زرد. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
علی رووس الشهاد: در ریخت بحلق من علی روس صدر متر دطاس مثردیطوس. (نحفه العراقین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل یوسف
تصویر گل یوسف
بستان افروز
فرهنگ لغت هوشیار